و یا شاید هم ...
سلام در هیاهوی زمان من که بودم... چه تنها از خلوت وحشت دارد پریشان خاطری غمناک سر بر سجده می گرید خدایا!این منم افتاده بر خاک نیاز تو بزرگا،مهربانا،بنده ای آلوده دامانم سخن می لرزد از شرم گناهم در نماز تو منم آن تشنه کام کاهل افتاده بر ساحل که دریای محبت پیش رویم هست و من دورم گنهکارم ولی در سایه عفو تو می رویم بگیر از راه لطف عام خود دست امیدم را الهى ! اسمى جز بى اسمى برایم مباد. الهى ! چرا بگریم که تو را دارم و چرا نگریم که منم. الهى ! در این جهان پر هیاهو ، چرا من هو هو نکنم. الهى ! خوشا به حال عالین که جز تو ندیدند و ندانند. الهى ! حرم بر نامحرم حرام است ، محرم چرا محروم باشد. الهى ! به امروز و فردا نه کار امروز رسیده شد نه فردا ، چه کنیم با " کل یاتیه یوم القیامة فردا ". الهى ! بـَدان بر ما حق بسیار دارند تا چه رسد بخوبان. الهى ! جهان ، زندان رندان است . الهى ! قاسم که تویى ، کسى محروم و مغبون نیست. الهى ! چه عذابى از حجاب سختتر است به حق خودت از جهنم حجابم وارهان. الهى ! توبه از گناه آسان است ، توفیق ده که از عبادتمان توبه کنیم. الهى ! حسن آملى مالامال آمال بود ؛ در راه یک امل ، همه را پایمال کرد یا " منتهى امل الآملین ". الهى ! شکرت که مىگویم شکرت. الهى ! اگر آخرم مثل اولم باشد بدا به اول و آخرم. الهى ! شکرت که پریشانى ، به مقام یقین رسیده است. الهى ! شکرت که از تنهایى و خلوت لذت می برم ؛ چه تنها از خلوت وحشت دارد پریشان خاطری غمناک سر بر سجده می گرید خدایا!این منم افتاده بر خاک نیاز تو بگیر از راه لطف عام خود دست امیدم را...
در دل ساکت شب
بی رمق، خسته و سرد
من به دنبال خودم می گردم!
کی شدم گمشده در وادی غم؟
کیستم...
چه کسی خواهم شد؟
قاصدی بی مقصد
خدایا پشیمانم
Design By : Pichak |