و یا شاید هم ...
از ما نهـــادن سر بر خاک کوی معشوق تـا او کــه را بخواهــد از خاک برگزیدن همـراه شو عـزیز،تنها نمان به درد کاین دردمشترک هرگز جدا جدا درمان نمی شود درمان نمی شود و دیدی خدا من هم به حریم عبودیتت رسیدم واز رسم بندگی قدمی فراتر برنداشتم وهرگز یادم نرفت که بگویم ولی تا کی عنان واختیار ما بدست تعارف ؟ترس وخجالت ؟پس کی صلابت ؟شهامت وشجاعت ؟ بیاییم برای دوستی مان چراغ قرمز داشته باشیم وبرای زندگی جهت نما !نترس !نترس! آنها که با روح آسمانی تو سازگار نیستند خویش تو نیستند و آنها که با طعنه وتحقیر تو را از آسمانی شدن باز می دارند بیگانه اند . آزر هر کسی است که تو را از آذر عشق مانع است ،چه دوست ...چه بیگانه...چه آشنا...چه غریبه.. می شکنم هر آنچه مرا اسیر خود کرده ..... می شکافم زنجیرهایی را که قلب وروحم را با ظلمت گره زده ....... در هم می ریزم ساختاری را که مرا دشمن جانم ساخته....... پاره میکنم تار عنکبوتهایی را که پلکهایم را به هم چسبانده ......... چه دلی دارم مثل یک توده کاه هر نسیمی که وزد به همش میریزد چه دلی دارم من.....................
واین فرمان پروردگار توست
Design By : Pichak |