سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر چه دارم از اوست... - و یا شاید هم ...
سفارش تبلیغ
صبا ویژن



























و یا شاید هم ...

همه،

هرآن چه از دل و دست شان برمی آمد،کردند

کوتاهی اما،نه!

خواهر،خواهری

برادر،برادری

رفیق،رفاقت

دشمن که نه!(هیچ کس دلش را کف دستش که

نه نهاده...)بگذاریم!

باری حرف ها شنیدم،دشنام ها

زخم ها زدند وزخمه ها...

همه و همه

هیچ کس کم نگذشت،کم فروشی هم نکردند.ای

تنها نمیدانم چرا

این همه را باور نمی کردم وندارم .... هنوزهم!

شاید به راستی این جان پریشان

سزاوار این همه بود و هست و من نمیدانستم!

     اما این را خوب می دانم

که دار وندارم مادری ست

که همه هر چه دارم از اوست...



نوشته شده در دوشنبه 86/10/10ساعت 5:35 صبح توسط دختر ماه نهم نظرات ( ) |


Design By : Pichak