• وبلاگ : و يا شايد هم ...
  • يادداشت : در جست و جوي راه سپيدي كه مقصدش خداست...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ترانه 

    سلام . اين هم از عجايبي است كه ميشه در ارتباط با انسان گفت . انسان دوست داره كه باز هم زنده بمونه و هر روز از خدا مي خواهد كه حتي اگر شده يك رو به عمرش اضافه كنه اما اين يك روزها ادامه داره چون هم خودش را آماده سفر نمي دونه و هم اينكه نمي تونه دل از دنيا و متعلقات آن بكنه . فيلم حلقه سبز را مي بيني ؟! قصه ما آدم هاست . حتي در بدترين شرايط و در حال اغماء بازهم انسان مي خواهد كه زنده بمونه و خودش را لايق آن مي دونه . حتي شايد روح ما هم همين وضعيت را داشته باشه و آن هم خواهان زندگي كردن باشه . انسان هميشه همين طوري بوده : چون ارزوهاي طول و درازي داره ، وقتي در اين شرايط قرار مي گيره نمي دونه كه چه كار بايد بكنه ؟؟!!!

    انسان بخاطر ترس دنيا را دودستي چسبيده اما اگر حتي براي يك روز آن را رها كند و جور ديگري زندگي كند ، شايد آن وقت بخاطر گذشته رشك برد .چون در اين نوع ديگر : خبري نيست از كسالت و يكنواختي و پر است از لحظه ها و تفكرات ناب زندگي كه همه براي انسان بكر هستند و ناشناخته .

    + ارميا 

    اينجا براي از تو نوشتن هوا کم است
    دنيا براي از تو نوشتن مرا کم است


    اکسير من نه اينکه مرا شعر تازه نيست
    من از تو مي نويسم و اين کيميا کم است


    سرشارم از خيال ولي اين کفاف نيست
    در شعر من حقيقت يک ماجرا کم است


    تا اين غزل شبيه غزلهاي من شود
    چيزي شبيه عطر حضور شما کم است


    گاهي ترا کنار خود احساس مي کنم
    اما چقدر دلخوشي خوابها کم است


    خون هر آن غزل که نگفتم به پاي توست
    آيا هنوز آمدنت را بها کم است ؟

    ممنون كه سر زديد