سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هیچستان! - و یا شاید هم ...
سفارش تبلیغ
صبا ویژن



























و یا شاید هم ...

شب هنگام

در این آسمان غریب

آنچه که من به دنبال آنم نیست

نیست آنچه که آنرا ببینم و بپویم

و نیست انچه که من در انتظارش هستم

پس کجایند؟!

سفینه ها و شهاب سنگان

آنها هستند،وجود دارند

من میدانم که هستند و آنها را حس میکنم

آن ستاره شناس میدانست که هستند،آنها را حس میکرد

در این تاریکی هیچ نیست،هیچ...

و در این هیچستان من گم شده ام... 

در آسمان...

و در زمین به دنبال ارواحی هستم که همه شب ، همه جا پراکنده اند

گاه شبی که بدنبال سفینه ای هستم،میبینم آن روح مرا از روی بام مینگرد

چه خیالی میدانم،او خیال است...

 

 

 

و من هر شب به این هیچستان می آیم و در آن غوطه میخورم...

 

 

 

من از هیچستان رفتم،تا شبی دیگر...

 

 


نوشته شده در پنج شنبه 86/11/4ساعت 11:0 عصر توسط دختر ماه نهم نظرات ( ) |


Design By : Pichak